سیزده ماهه عزیزتر از جونم
فرشته کوچولو، شایلین ناز ما جمعه 11 بهمن 1392 سیزدهمین ماه زندگی نازنینت تموم شد و قدم به ماه چهاردهم گذاشتی، دیگه دارم بزرگ شدنت رو احساس میکنم، اون دخمل کوچولوی سابق نیستی عزیز دلم تو همون دخملی بودی که اگه می خوابوندمت و ساعتها جابه جات نمی کردم حتی یه سانت هم نمیتونستی جا به جا بشی اما حالا مگه میشه یه لحظه یه جا نگهت داشت حتی توی خواب هم مدام در حال وول خوردنی ( میگم نکنه یه ذره ی دیگه که بزرگتر شدی تو خواب پاشی راه بری مامانی) دنیای پیرامونتو میشناسی، مدام به سمت اتاقت میری و نسبت به اسباب بازیهات واکنش نشون میدی، در مورد اشخاص هم تقریبا همه رو به نام میشناسی و اگه ازت سوال کنیم با دست نشونشون میدی یاهم میگی نیست...
نویسنده :
مامان و بابا
13:22